نخستین ماهواره تلویزیونی در جهان به نام تل استار در سال ۱۹۶۳ اقدام به ارسال نخستین فرکانس تلویزیونی کرد و در اصل این ماهواره شبکه های اختصاصی نداشت
و برخی کانالهای اروپایی را صرفاً برای آمریکای شمالی فرستاد.
در کل ماهواره های نخستین تعداد شبکه های سرسام آور و چند ده هزاری امروزی را نداشت و برنامه های شبکه هایش دارای موضوعات همان شبکه های رسمی و حتی دولتی و محلی مانند سریالها، تا کشوها بود و هنوز هیچ شبکه تخصصی مانند شبکه سریالی یا شبکه مستند وجود نداشت؛ در واقع تخصصی شدن برنامه های یک شبکه در کنار چند نوآوری و بدعت گذاری؛ زاییده سخت افزار رسانهای به نام ماهواره است.
نخستین سیستم های دریافت امواج خانگی به مانند نسل امروزیشان از دو جزء اصلی تشکیل شده بودند؛ دیش و رسیور که تفاوتشان برای دیش و بشقابهای فعلی در شعاع فراتر از دو متر بود و برای رسیورها هم در آن دوره که حتی تلویزیون ها کنترل و ریموت نداشتند به صورت دستی عوض کردن کانالها و فرمانها را اجرا میکردند.
استفاده از تجهیزات نصب و گیرندههای ماهواره در ایران را باید از اوایل دهه هفتاد شمسی حدود دانست زیرا عرضه و استفاده از آن ممنوع بود ولی با این حال به صورت قارچ گونه شیوع یافت.
اولین قوانین و اعلام رسمی ممنوعیت ماهواره در ایران به سال ۱۳۷۴ برمیگردد که مجلس شورای اسلامی آن را وضع کرد و به صورت علنی قانون منع استفاده از تجهیزات و گیرنده های ماهواره ای را تصویب و دولت ابلاغ کرد.
پس از آن مباحث و پیشنهادهایی حتی برای استفاده با محدودیت خاص به راه افتاد که اوج و تکثر آن به دولت موسوم به اصلاحات برمیگردد اما در این سالها هر چه این پدیده مورد آسیب شناسی و کارشناسی قرار گرفت تنها منجر به این شد که از لحاظ حقوقی قوانین و تبصره های بسیاری بر آن قوانین منع استفاده افزوده شود.
برنامه های شبکه های فارسی زبان ماهواره ای در آن ابتدا بیشتر محتوا و موضوعاتی سیاسی داشتند و نیت و نوع گرایش ضد انقلابی و ضد ایرانی نشانه تأمین مالی آنها توسط سرویس های جاسوسی، محافل سلطنت طلب، ضد دینها و حتی بهائیان است.
این روال تاکنون هم ادامه داشته و به دلیل آنکه در حوزه جنگ نرم این شبکه ها از مهمترین محورهای عملیاتی بدخواهان و دشمنان این مرز و بوم است؛ میزان ساعت برنامههای پخشی آنها از سه؛ چهار ساعت در روز در اوایل کار به ۲۴ ساعت و حالت شبانه روزی در آمده.
کمیت آنها که از حدود ده سال پیش از انگشتان دو دست هم فراتر نمی رفت؛ حالا تعدادشان از صد و بیست شبکه هم بیشتر شده و اعجاب برانگیز آنکه این عدد چندین برابر مجموع شبکه های اصلی و محلی سازمان صدا و سیماست که با حمایت و پشتیبانی دولت اکثرشان به اضافه چند شبکه ویژه مخاطبان مقیم خارج از کشور همه قارهه ا را پوشش تلویزیونی دادهاند.
البته این برتری عددی را در مقیاس با تعداد شبکه های سازمان صدا و سیما را نباید زیاد جدی گرفت چون با پیشرفت ثانیهایی تکنولوژی در این حوزه دیگر شبکه راه انداختن و شبکه داری بسیار لوس و عامیانه شده و با بدوی ترین امکانات راه انداختن یک شرکت ثبتی، در عصر حاضر میتوان یک شبکه ماهواره ای برپا کرد.
در دیجیتالایز زدگی این دوران با یک واحد آپارتمان صد و پنجاه متری و تجهیزاتی که در هر عطاری هم پیدا میشود میتوان شبکه ایی روی ایر برد و مانند برخی از همین فارسی زبانهای ماهواره ایی که با همین حدود امکانات بیش از یک دهه عمر دارند میتوان دست به کاسبی رسانه ایی زد.
در انتهای این قیاس کلی شبکه های ماهواره ایی با سازمان صدا و سیما که فضا و مجالی اختصاصی و جامع را نیاز دارد این توجیه را هم به حق باید بست که حذف شبکه های صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران از روی یک ماهواره که چندی پیش رخ داد نشانگر عجز و ناتوانی آنها در برابر کیفیت برخی برنامه های فرا مرزی شبکه های وطنی و حتی خارجی زبان سیماست، حال آنکه در داخل نقد و اعتراضهایی مغرضانه و منصفانه بر برنامه های داخلی می رود آن دیگر بحثی جداست.
تعدادی از شبکه های ماهواره ایی فارسی زبان ادعای فعالیت های اقتصادی صرف دارند و با مظلوم نمایی ادعای بی طرفی از هر دو سو را دارند و فریاد هم میزنند که کاسب هستند و پهنای باند فرکانس ویترین دکان رسانه ایشان است.
این به کنار که آنها فقط به دنبال تجارت و بساطی برای زندگی بهتر در غربت هستند و هیچگونه نگاه و قصد خصمانه و مذموم و خائنانه ندارند اما آنها هم برای مخاطب وطنی مناسب و بیخطر نباید ارزیابی شود.
در نزدیکترین آسیب شناسی آنها را مروج اباحه گری و سبک زندگی غیر ملی باید قلمداد کرد زیرا از کشور تحت تابعیت آن فرهنگ میزبان را سرایت میگیرند و چون ویروسی به ذهن مخاطب داخلی واگیر میدهند و این مکمل مقید نبودن آنها به برخی انگاره ها و باورهای شرعی و مناسبات فرهنگی داخلی است که خسارت های اعتقادی و اجتماعی را رقم میزنند.
مانند بد حجابی و اختلاط نامحرم به عنوان پیش درآمد حیا زدایی از یک جامعه است و علی رغم برخورداری جامعه فعلی از بزرگان و امامان به مشابه آنتیبیوتیکهایی اجتماعی کسالت های اجتماعی و ناخوشی های اعتقادی را به وجود میآوردند.
در قصد و هدف و علت وجودی این شبکه های ماهواره ایی تنها قشر فوق الذکر حداقل در زبان و ظاهر ادعای بی طرفی در همکاری با بدخواهان و دشمنان دارند که به صورت سطحی به مضر بودن آنها اشاراتی شد.
حال نیت و هدف مابقی صد و چند شبکه فارسی زبان دیگر پیش بینی است که بهائی و وهابی و سلطنت طلب و منافق و مستکبر از جان و مال این مرز و بوم چه میخواهند و برای آگاهی و فراغت شهروندان ایرانی و اشتغال زایی و عرصه دهی به ایرانیان مهاجر سرمایههایشان را صرف راه اندازی این شبکه ها نکردند و هرکدام از این بانیان بدنام به دنبال خباثت و منافع مطلوبشان هستند.
شاید تشخیص و فهمیدن آبشخور فکری و ایدئولوژیک این شبکه ها در وهابی و بهائی و غیره بودن کمی تخصصی باشد و عوام از آن آگاه نشوند.
وقتی VOA و BBC با هم یک صدا را پخش میکنند + فیلم
ساده ترین راه برای اطلاع از حمایت مالی یک شبکه ماهواره ایی و مبادی ارتزاق آن؛ میزان و زمان تبلیغات در آنها است؛ زیرا آنها تولیداتی برای فروش به دیگر رسانه ها و آبونمان و شارژی کابلی و حتی پخش انحصاری و اسپانسری ندارند که از لحاظ اقتصاد رسانه ایی توجیه کننده باشد پس به طور حتم از یکی از موارد فوق تغذیه میشوند و اعانه دریافت میکنند.
چند ویژگی منحصر به فرد در تقسیم بندی جغرافیایی و موضوعی شبکه های فارسی زبان وجود دارد که بسیار چشمگیر است و به حق هرگونه شک و ظن در برنامه ریزی و حساب شدگی آرایش آنها مجاز است.
این شبکه های ضد شیعی و ایرانی از لحاظ جغرافیا و موضوع به سه منطقه در جهان آرایش داده شدهاند. نخستین دسته محل استقرار شبکه های خبری و سیاسی در قاره اروپا و آمریکا شمالی است. که علت توجیه ی این استقرار را باید در اقامت و پناهندگی اپوزسیون ها و سیاسیون خائن فراری داشت.
سر لیست این شبکه ها هم شبکه اختصاصی وزارت خارجه انگلیس؛ بی بی سی قرار دارد و در مقام بعدی شبکه اختصاصی سازمان سیا یعنی صدای آمریکاست.
کلونی دسته دوم این شبکه ها در خاورمیانه و به خصوص خلیفه نشین امارات است. برنامه های آنها بیشتر به پخش ویدئو موزیکها، فیلم فارسی ها و شبکه های تجاری اختصاص دارد.
مراد شبکه های این منطقه بیشتر تجاری و سودجویانه است و گه گاه سیاسی کاری های آنها هم سفارشی و قراردادی است که منافع مالی برایشان به دنبال دارد. اکثر مالکان و رئیسان و کارمندان این شبکه ها به ایران رفت و آمد دارند و برای همین هم نسبت به برچسب سیاسی حساسیت دارند.
کلونی سوم شبکه های فارسی زبان در جنوب شرق آسیا جمع شدند. فارسی وان و چند شبکه هم خانواده آن دفاترشان در مالزی و کشورهای همسایه اش قرار دارند و قاطبه برنامه های آنها سریال هایی ست که به تعهد از فرهنگ مستحیل و غربزده همان منطقه و قسمت بی هویت فرهنگ آمریکای جنوبی به خصم انتخاب شدند.
حیا زدایی از جامعه مذهبی و اخلاق گرایی ایران بزرگترین و اصلیترین هدف این شبکه هاست که شب و روز شبکه ایشان را به پای آن گذاشته اند.
جدا از این تقسیم بندی سه گانه استثناهایی هم در منطقه بندی و هم در موضوع پردازی وجود دارند. مانند چند شبکه متنوعی که در هر منطقه وجود دارد و برنامه هایشان صرفاً طبق تقسیم بندی منطقه ایی این متن است. همین طور موضوع ترویج سبک زندگی غیردینی و غربی که تابع هیچ منطقه ایی نیست و به نوعی در اولویت دوم و سوم شبکه های همه مناطق است و سردمدار این موضوع شبکه من و تو از انگلیس است.
به قلم مهدی نوروزخانی / ظهور۱۲